داستان تصویری علاءالدین و چراغ جادو به چینی 阿拉丁和神灯

داستان تصویری علاءالدین و چراغ جادو به چینی 阿拉丁和神灯

(دیدگاه {{model.count}} کاربر)
تعداد
نوع
ویژگی‌های محصول
  • نام انگلیسی کتاب :: --
  • نام فارسی کتاب :: داستان تصویری علاءالدین و چراغ جادو به چینی 阿拉丁和神灯
  • نویسنده: -
  • مترجم: -
25%
161,000
121,000 تومان
آماده ارسال ناموجود
  • {{value}}
کمی صبر کنید...

داستان تصویری علاءالدین و چراغ جادو به چینی 阿拉丁和神灯

 داستان تصویری علاءالدین و چراغ جادو به چینی
阿拉丁和神灯
Ā lādīng hé shén dēng
همراه با پین یین برای کمک به خواندن متن
داستان کودکانه (سطح مبتدی)
故事敘述一名貧窮的年輕混混,名叫阿拉丁。他住在古中國,後來受一名來自馬格里布的魔法師之邀(他冒充為阿拉丁的叔叔),前往一個設有陷阱的洞穴中拿取一只神奇的油燈。魔法師正要進一步利用阿拉丁的時候,阿拉丁發現他被困在洞穴裡。幸運的是,阿拉丁還留著魔法師借給他的一只魔戒指。阿拉丁絕望地摩擦雙手,正巧擦到了戒指,迸發出一個精靈。這個精靈還帶他返家,而阿拉丁則帶回了油燈。正當他母親要清理油燈的時候,突然間油燈迸發出一個威力更強大的精靈,隨時等待主人的使喚。在精靈的幫助下,阿拉丁變得有錢有勢,最後還娶了公主。精靈還為阿拉丁建造一座美輪美奐的宮殿,甚至比皇帝的皇宮還要壯麗。
این داستان از جوانی فقیر به نام علاءالدین بازگو می کند. او در چین باستان زندگی می کرد و بعداً توسط جادوگری از مغرب (که وانمود می شود عموی علاءالدین است) دعوت شد تا با تله هایی به غار برود تا یک چراغ روغن جادویی بگیرد. هنگامی که جادوگر قصد داشت از علاءالدین بیشتر استفاده کند ، علاءالدین او را در دام غار گرفتار کرد. خوشبختانه ، علاءالدین همچنین یک حلقه جادویی را نگه داشت که توسط جادوگر به او قرض داده شد. علاءالدین دست های خود را در یأس ناامید کرد و اتفاق افتاد که انگشتر را مالش داد ، یک جن را ترکید. جن نیز او را به خانه آورد ، و علاءالدین لامپ روغن را برگرداند. درست هنگامی که مادرش قصد داشت لامپ روغن را تمیز کند ، ناگهان لامپ روغن یک جنون قدرتمندتر را ترکید و هر زمان منتظر تماس استاد بود. با کمک الف ها ، علاءالدین ثروتمند و قدرتمند شد و سرانجام با یک شاهزاده خانم ازدواج کرد. جن همچنین یک کاخ زیبا برای علاءالدین ساخت ، حتی با شکوه تر از کاخ امپراتور.

نام انگلیسی کتاب :
--
نام فارسی کتاب :
داستان تصویری علاءالدین و چراغ جادو به چینی 阿拉丁和神灯
نویسنده
-
مترجم
-
تعداد صفحات
24
شابک
-
نوع جلد
شومیز وزیری
نوع چاپ
رنگی

دیدگاه خود را بنویسید

  • {{value}}
این دیدگاه به عنوان پاسخ شما به دیدگاهی دیگر ارسال خواهد شد. برای صرف نظر از ارسال این پاسخ، بر روی گزینه‌ی انصراف کلیک کنید.
دیدگاه خود را بنویسید.
کمی صبر کنید...